تصاویر زیباسازی نایت اسکین
------------ هدیه ی نقره - عکس میخوای کلیک کن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























عکس میخوای کلیک کن

 

هدیه ی نقره

هدیه ات ، ای دوست !‌دیشب تا سحر
ارم بود و با من راز گفت
 بی زبان با صد زبان شیرین و گرم
قصه ها در گوش جانم بز گفت
قصه ها از آرزو های دراز
 کز تباهی شان کسی آگه نشد
نقل ها از اشک ها کاندر خفا
 جز نثار خک سر در ره نشد
من ، درین نقش و نگار دلفریب
 رازتلخ زندگانی دیده ام
 چشم های خسته از اندوه و رنج
چهره های استخوانی دیده ام
ددیه ام آن کارگاه تیره را
با فضای تنگ دود آلود او.
رنگ دارد نفرت آور دود او
 درد دل ها ناله ها تک سرفه ها
 همصدای تق تق ابزار کار
می کند برپا هیاهوی عجیب
سینه سوز و جانگداز و مرگبار
ددیه ام آن قطره ی خونی که ریخت
 بر درخشان نقره یی از سینه یی
 پاره یی دل بود و خونش کرده بود
 بیم فردایی ،‌ غم دوشینه یی
سایه ی ترسی به چهری نقش بست
وای !‌ اگر دانند از بیماریم
 کودکان را از کجا نانی برم
روزگار تنگی و بیکاریم ؟
دیده ام آن طفل کارآموز را
 با رخ در کودکی پژمرده اش
گاه ، همچون اخگری سوزان شود
 چهر از استاد سیلی خورده ا ش
اشک ریزد اشک دردی جانگداز
زان دو چشم چون دو الماس سیاه
 بیم عمری زندگی با درد و رنج
می تراود زان توانفرسانگاه
آب و رنگ هدیه ات ای نازنین
 از سرشک دیده و خون دل است
بازگرد و بازش از من بازگیر
 زانکه بهر من قبولش مشکل است
 گرچه بود این هدیه زیبا و ظریف
چشم ظاهر بین سیمین کور بود
 وانچه را با چشم باطن دید او
آوخ آوخ ، از ظرافت دور بود

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز


نوشته شده در سه شنبه 90/11/11ساعت 11:12 عصر توسط fariba| نظرات ( ) |