تصاویر زیباسازی نایت اسکین
------------ زن زیبا - عکس میخوای کلیک کن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























عکس میخوای کلیک کن

زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد

مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت

روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:
...
حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان

بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی،

من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید:

برو هر جا دلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!

غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟

چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟

مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم

متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت:

تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم،

مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/5ساعت 10:53 عصر توسط fariba| نظرات ( ) |