شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
شعر طنز با لهجه اصفهاني غزل كوچه باغي " م . گيوي" به فداي لب لعل تو كه جفتي شكر است ! به خدا بوسه تو قوتي قلب و جيگرس ! مهي من عشق تو از بهري ما درد سرس رخ ماه تو زيارتگهي جن و بشرس ! . من به قربون گوشائي تو كه از بيخ كرس مزهء ماچ تو همچون گز اصفهونس ! دهنت معدن قند و عسل لنبونس ! از زور سرخي لپائي تو مثال خونس ! خم ابروئي تو باريكتر از قيطونس !
قرص سيمائي تو پاكيزه چو قرص قمرس !؟ بس كي مقبولي من ازفكري توغافل نميشم به خدا من به كسي غير تو مايل نميشم ! به وصالي تو چرا يك دفه نايل نميشم ؟ شدم از عشقي تو ديوونه و عاقل نميشم . صب تا شوم فكري تو در مغز من دربدرس !؟ ديگه از بهري ما اي جوني دلم ناز نكن ساز ما كوكه بيا جوني ما ناساز نكون جفتي مرغ از بر من بيخودي پرواز نكن بند شلوار منا اولي شوم واز نكن . جيگرم – آتشي عشقت تو دلم شعله ورس !؟
ساعت ویکتوریا
عکس ميخوا®
رتبه 0
0 برگزیده
314 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top